کد مطلب:27849 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

رشد نایافتگی جامعه












بر بخش پایانی سخن پیشین، تأكید می كنیم كه وارثان آن رسالت تحوّل آفرین، از چنان جایگاه فكری و سیاسی والایی برخوردار نبودند كه بتوانند با آرامش و آینده نگری، فردایشان را رقم زنند؛ چرا كه هنوز هم رسوبات جاهلی و تعصّبات قبیله ای، در آنان نفوذی جدّی داشت.

باز هم تأكید می كنیم كه آنان درك استواری از جایگاه والای نبوّت و پیامبر خدا نداشتند و از این رو بود كه گاه، او را چنان فردی می انگاشتند كه «از سر خشم و خشنودی»[1] سخن می گوید و دیگر گاه، او را به عدالت، توصیه می نمودند و گاه، به سبب گران آمدن تصمیم های او بر آنان، در اصل رسالت، شك می كردند.[2].

با این همه، آیا معقول است كه پیامبرصلی الله علیه وآله زمام امور را به چنین جامعه ای سپرده و با اطمینان خاطر، به سوی حق شتافته باشد؟!









    1. المستدرك علی الصحیحین:359/187/1، المصنّف فی الأحادیث والآثار:4/229/6.
    2. ر. ك:ماجرای تقسیم غنایم خیبر و حنین و موضع صحابه در صلح حدیبیّه در دلائل النبوّة، بیهقی:454/3 و نیز، كلام ابن ابی الحدید در چگونگی فهم و باور صحابیان در شرح نهج البلاغة:48/11 و نیز، پژوهشی درباره مارقین و ریشه های انحراف آنان. و نیز كتاب اجتهاد در برابر نص.